کد مطلب:314974 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:183

شفای دختر هندی
آقای محمود چراغی كارمند اداره كل اوقاف و امور خیریه استان قم كه یكی از موثقین قم می باشد نقل می كند كه:

در حدود سال 1328 هجری شمسی به همراه خانواده ام عازم زیارت عتبات عالیات در كشور عراق شدیم. خوب یادم است كه اوایل مهرماه بود و چند روزی به محرم مانده بود، همراه خانواده ما حدود ده خانوار دیگر نیز بودند كه قصد داشتند ایام محرم را در كنار قبر مطهر امام حسین (علیه السلام) و قمر بنی هاشم (علیه السلام) باشند، ولی بعد از این كه به كرمانشاه رسیدیم، برای أخذ ویزا دچار مشكل شدیم و سفر به تعویق افتاد. به طوری كه وقتی وارد كربلا شدیم دهه اول محرم تمام شده بود و طائفه بنی اسدها كه طبق روال در سوم شهادت آقا امام



[ صفحه 541]



حسین (علیه السلام) و اصحاب باوفایش به كربلا می آمدند تازه رسیده بودند و با بیل و كلنگ در سراسر حرم نشسته یا خوابیده بودند تا برای صبح 13 محرم كه روز سوم امام حسین (علیه السلام) بود مراسم خود را اجرا كنند.

ما هم بعد از زیارت، چون حرم خیلی شلوغ بود و خسته نیز بودیم به مسافرخانه رفتیم تا استراحت نماییم. چند شبی به همین منوال گذشت كه هر شب، اول به زیارت آقا امام حسین (علیه السلام) و بعد به زیارت حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) می رفتیم. در یكی از همین شب ها وقتی به حرم حضرت عباس (علیه السلام) وارد شدیم دیدیم در قسمتی از حرم زنان هندی دور دختری جمع شده اند و مشغول گریه و زاری هستند. خواهرم به آنها نزدیك شد و بعد از مدتی پیش ما آمد، وقتی از او جریان را سئوال كردیم گفت: عده ای از زنان هندی هستند كه دختر یكی از آنها بر اثر حادثه ای نابینا شده است، مادر دختر بی تابی می كند كه اگر برگردند خانواده شوهرش او را اذیت خواهند نمود، زیرا خانواده شوهرش سنی مذهب بوده و او را نیز از این سفر منع كرده بودند، ولی قبول نكرده بود و همراه دختر و جمعی دیگر از زنان هندی به این سفر آمده بود.

به هر حال، هنوز از صحبت های خواهرم نگذشته بود كه ناگهان دیدم صدای هلهله و فریاد صحن و سرای آقا قمر بنی هاشم (علیه السلام) را به لرزه درآورد. وقتی جلوتر رفتیم دیدیم آن دختر نابینا در حالی كه چشمانش می درخشد در میان زنان هندی قرار دارد و آنها نیز سرشار از شادی هستند. این صحنه را من و كلیه همراهان نیز مشاهده كردند و یكی از زیباترین صحنه هایی بود كه در عمرم دیده ام. من این كرامت را بیش از پنجاه جلسه برای عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) تعریف نموده ام و اگر خدا توفیق دهد باز هم تعریف



[ صفحه 542]



خواهم نمود، باشد كه آن بزرگوار ما را در روز قیامت با شفاعت خود رو سفید گردانند. ان شاء الله. [1] .


[1] در كنار علقمه، ص 201.